سلیته : شالاتان و پررو
گربه شور : شستوشوی همراه با سهل انگاری
برینش همیا : بدش می آید
اندمشش هننکنه : میل یا حال یا اشتها ندارد
چکولیدن : ور رفتن
لقه / ستل / تیپا : لگد
بتّو : بکوب
واتوفتن : کوبیدن
وِشت : گذاشت
شُو : شب / تُو : تاب / گُ و : گاو / خُو : خواب / اُو : آب / کُوش: کفش
هابه : شد
بشقارد / چلاند : فشار داد (لباس را برای خارج شدن آب فشار و پیچ داد!)
بسُمّاند : مانند سمباده کشید روی چیزی
چقول : گنجشک
دمب لقلو : بچه قورباغه
لقلو : ماهی تابه
واتوویه : یعنی ظرف فلزی بر اثر حرارت رنگش عوض شده و به سرخی گراییده
پستو : گنجه یا کمد یا جایی در گوشه و مخفیگاه خانه
پستو کردن: انبار کردن، پس انداز کردن
مِجری : صندوق های فلزی و بزرگ قدیمی، گنجه
وجه وجه : بپر بپر
دجستن : پریدن
دجه : روستای دیزج
بدش یا بییش : روستای بدشت
زقزقانو ( به شاهرودی: ویژویژانو): کرم سفید ریشه بالغ
تلو : خار ، تیغ
گنبذ : گنبد
دپلقیدن : کاملا روی زمین افتادن
دپلقیده : به طور انشایی نفرین است. یعنی خدا کنه به زمین بخورد
کلف زدن : لقمه را در دهان گذاشتن
وخستن : برخواستن
ناشور : کثیف
ناشور نامال : کثیف و نامرتب
شوروا : آبی که خنک نباشد
نان کُمبه : نان بربری
کاچّه/ورّاج : خیلی پرحرف
سِقطه : پرتگاه ، سقوطگاه
وچه: بچه نُوایه: نوه نتیجه/نُقُنده: بچه ی نوه کلوخ انداز: نوه ی نوه
کلیندون: سوراخ کنار درب چوبی باغ که از آنجا دست را وارد میکردند و چفت در را از پشت می انداختند
کِرّه : گریبان گلو
شِفت : هالو احمق
خُسُمبه : آدم خوابالو
دلینگون : آویزان
دوشنه : دیشب
اشنفه : عطسه
پس صباح : پس فردا صبح
کُندوک/قلّو : کتری دودی خاص
شوپیر: پدرشوهر شومار: مادر شوهر شوخوآر: خواهرشوهر شوبرار: برادرشوهر
زن پیر: پدرزن زن مار: مادرزن زن برار: برادرزن
جاری / یاری : همسر برادر شوهر
کلماس : مارمولک
آلنگور : شیره درخت زردآلو که روی تنه و شاخه می خشکد
واشِلو : وسیله ای که با آن علف های هرز را درو می کنند
واستاندن : ستاندن ، گرفتن
یک پَل : به یک پهلو
دِرِفتی : افتاد
قلیف مجمع دوری
دولخ: گرد و خاک
فل گرفتن: بهانه گرفتن
موسی کو تقی: قمری خانگی
هانشو: آلوچه کال
کلووه: حرکت ناگهانی
پکر: بی حال بی حس
وانزولّه: ملتهب و شعله ور می شود
دخوسیه: خیس شده
سبک بی لنگر: آدم سبک
کره کشیدن: صبر کردن
سگزه شدن: نجس شدن بر اثر پاشیدن ادرار
سیچو: قره قوروت
وِسنی: هوو
سه یه مون: جشن روز سوم
سیوا: جدا
هپو: یک نوع درخت که برگ هایش را می خورند
کنف خیت: ضایع شدن
کوزله: لاسیده
سنگ رو یخ: بی آبرو ضایع
پام دشلقی: پایم پیچ خورد
یامون: مرض
گالتاسنو: نوعی سوسک
چالپخت: غذایی که زیر زغال بپزد
چُک چُک: سخن چینی درگوشی صحبت کردن
چقر: کلفت مقاوم سبزی که به راحتی جویده نشود
خپل: چاق
کرتانو: بخش های نرم مانند استخوان
لهجه زقّ: لهجه غلیظ