وصیتنامه شهید محمدرضا عامریان فرزند محمدحسن
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون (قرآن کریم)
ملتی که شهادت را سعادت میداند پیروز است (امام خمینی)
ای حسین، اگر روز عاشورا در صحرای کربلا هیچکس به ندای هل من ناصر ینصرنی تو پاسخ نداد، امروز تو خود شاهد هستی که پیروانت، که تو به عنوان سر رشته دار نهضت خونین عاشورا و با ریختن خونت به پیروانت درس ایمان و شهامت و شهادت را آموختی، چگونه عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل هستند.
آمریکا و نوکر حلقه به گوشش صدام کافر فکر میکردند که با یک هفته تمام خاک ایران را بگیرند و انقلاب اسلامی را محو و نابود بگردانند، ولی چه خیال باطلی، همانطور که قرآن کریم میفرماید: «مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین»، چگونه حیله آنان به شکست انجامید. آنان فکر ایمان و ایثار و شهامت و شهادت ملت قهرمان ایران را نکرده بودند، حال میبینیم که چطور صدام میخواهد جنگ را متوقف کند، و ما به آنان میگوییم تا نابودی رژیم تکریتی و صدام خائن و برپایی حکومت اسلامی در عراق میجنگیم.
خدایا تو خود شاهد هستی که من نه بخاطر مقام و شهرت به جبهه میروم بلکه فقط بخاطر رضای تو است. خدایا این شهادت چیست که تمام عاشقان به درگاهت را به سوی تو کشانده است. از تو میخواهم که این خون بی ارزش من را که در راه رضای تو و برای اسلامی که تو رهبر آن را حضرت محمد(ص) و معجزه اش را قرآن قرار دادی مورد قبول قرار بگردانی.
و سخنی با تو خواهر و برادری که در پشت جبهه هستی دارم، از تو میخواهم که در مقابل خون شهدا بی توجه نباشی و از خونشان پاسداری کنی. این امام، این امامی که از تبار حسین است، این نور الهی که در بین ماست، این نایب بحق صاحب الزمان را، این حسین زمان را، قدرش را بدانی و قلب عزیز و مهربانش را به درد نیاوری و گوش به فرمان او باش و به ندای او لبیک بگو. از تو میخواهم که با دولت و تمام ارگانهای مملکت همکاری کنی و مملکت را از این آشفتگی نجات بدهی و انقلاب اسلامی را به تمام جهان صادر بکنی.
و در آخر از خانواده ام میخواهم که اگر خبر شهادت من به گوششان رسید برایم گریه نکنند و آیه إنا لله و إنا إلیه راجعون را در نظر بیاورند و از برادرم میخواهم که اسلحه ام را بردارد و با کفر و ستم به مبارزه برخیزد و راهم را ادامه دهد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
هین مکن تهدیدم از کشتن
که من تشنه زارم بخون خویشتن
آزمودم مرگ من در زندگی است
چون بمیرم زندگی پایندگی است
[…] محمدرضا عامریان