متن نوحه طوطی شکر

بسم الله الرحمن الرحیم

این هم بخشی ازنوحه معروف طوطی شکر

با نوای پیرغلام اهل بیت علیهم السلام کربلایی ابوالفضل عامریان

(در این نوحه عزاداران سه ضرب سینه می زنند و بجای جواب در هر بندی، دو مصرع آخر آن بند را تکرار می کنند)


متن حدیث شریف کساء منظوم یا نوحه پنج تن آل عبا:

طوطی شکر خواره دل منقار سخن وا کن

در این چمن بزم عزا هنگامه ای بر پا کن

از پنج تن آل عبا یک نوحه ای انشاء کن

زین حدیث فرخنده ما را چه نجات آمد          از اهالی مجلس بانگ صلوات آمد


فرموده چنین خیر النساء یک روزی که پیغمبر

شد وارد این حجره من آن شاه ملک لشکر

فرموده بیا در برمن ای فاطمه اطهر

بنگر به وجود من این ضعف نهانی را        بر پیکر من پوشان آن برد یمانی را


چون زینت اندام نمود آن کساء رحمت را

در زیر کساء یمنی دریافت رحمت را

از خفتن در زیر کساء بنگر تو علامت را

ناگه ز در خانه آواز حسن آمد        چون بلبل شوریده در طرف چمن آمد


با مادر خود کرد او سلام آن تازه گل گلشن

گفتا که عجب بوی خوشی آید به مشام من

این بوی خش از جد منست ای حبیبه ذوالمن

 فرمود او بلی جدت در زیر عبا باشد        در زیر کساء بنگر ختم انبیاء باشد


آمد به برش عرض نمود ای جد کرام من

بادا به رخ انور تو یکی لحظه سلام من

آیا چه شود اذن دهی جدا که در آیم من

گفتا که ایا جدا اذنم تو عطا فرما        در تحت کساء آیم ای خسرو او ادنی


در تحت کسای یمنی القصه چه پنهان شد

نور رخ پر نور حسین آن لحظه نمایان شد

با مادر خود کرد او سلام و چون گل خندان شد

گفتا که ایا جدا اذنم تو عطا فرما        در تحت کساء آیم ای خسرو او ادنا


بگرفته چه او اذن دخول از حضرت پیغمبر

وارد شده در تحت کساء گلگون کفن محشر

ناگه که در آمد ز در آن، پادشاه اژدردر

بنمود و سلام آن دم آن امیر دریا دل        گفتا که عجب عطری ساطع شده در منزل


این بوی خوش از بوی خوش شه حرمین باشد

بر گو که مقامش به کجا آن نور دو عین باشد

معلوم است که در تحت کساء او با حسنین باشد

بنمود سلام آن دم آن امیر خیبر کن        با حبیب حق کرد او در زیر کساء مسکن


پس فاطمه برخاست ز جا در نزد پدر آمد

بگرفت چه او اذن دخول آن نور بصر آمد

 بنمود سلامی و بر شاه بر و بحر آمد

مهر و مه و کوکب ها گردیدند به هم واصل         آن پنج نفر گشتند در زیر عبا داخل


چون پنج تن آل عبا در تحت کساء آمد

ناگاه ندا از حرم قدس کبریا آمد

الحق چه صدا و چه ندا از هفت سماء آمد

 با جمله ملائک ها الهام خدائی شد        با فرشته ها یک سر امر کبریائی شد


 ساکنان در تحت کساء باشید شما آگاه

من خلق نکردم فلک و عرض و جنت و دریا

جز برای این پنج نفر در دایره دنیا

پس جمله ملایک ها گفتند همه باهم        این پنج نفر یا رب کیستند در این عالم


آن لحظه خطاب آمدی از خلاق ذوالاحسان

 آگاه تماما بشوید از عالم و از امکان

این فاطمه هست و پدرش با شوهر و فرزندان

در نزد خداوندی یا رب چه عزیز است این        این فاطمه زهرا یا رب چه عزیز است این


از اسم چنین فاطمه ای دنیا به وجود آمد

حمد و صفت ذات وی از خلاق غفور آمد

در خانه خولی چو شبی بر سر تنور آمد

بر سر تنور آن دم او چه شور و شینی داشت        دل خون صفت او دایم ذکر یاحسینی داشت


التماس دعا