اشعار آقای حمید مزینانیان

 

میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام:

هستی امروز به دل شور و نوایی دارد

این ندای سحری حال و هوایی دارد

آسمان مژده ز گیسوی چمن میخواهد

زین شمیم خوش باد ، ابر شرابی دارد…

رو به کعبه همه دلها به تولا آیند

کعبه از شوق علی ، خود چه نوایی دارد

زین خبر که بشکفتست گلی در عالم

گو به غم  رو ، که  صفایش  دوایی دارد

متجلی شده است وصف کمال خوش یار

دیدی آخر که گدا نیز خدایی دارد

بانگ تبریک ز میلاد علی میآید

امشب این ماه ، مزینان چه جلایی دارد


امام زمان:

شود آیا که رخ ساقی گلگون بینیم

پرده از خود بدرد ، نور به مادون بینیم

زردی زار مزینان بزدایند زوار

تا گدایان درش را همه قارون بینیم


خوش به حال ما بدان  ، که انتظار  است باعث امید و خوشحالیمان ، حضرت حجت دوای درد بی درمان بود خوش به حال ما که بیماریم و مهدیست  حاکم  احوالمان ، هر که هست در صحت و آرامش جان و روان قبطه خواهد خورد به این اشک و غم و درد و دوا و دکتر زیبایمان  گر که یا رب بیگناهی و تعبد ، بی نیازی آورد خوش به حال ما گنهکاران که محتاجیم به ناز و غمزه ی  این سوگل درباریان ، بس گنهکار و بد و زشت است همه جان و روان و صورت و سیرت که دارد این مزینان ته بی بخردان ، لاجرم زآن که ندارد اطلاعی کس ، از پس دنیایمان ، کی رود در دوزخ و کی میشود با حوریان ، چونکه اسباب فراوان هست در فرجاممان خوش بود این انتظار مهدی صاحب زما ن ] الهم عجل لولیک الفرج


شب جمعه ، شب انتظار و التهاب منتظرانیست که ناملایمات این دنیای دنی را به عشق حضور و انقلاب سبط صالح نبی اکرم ، مهدی موعود با امید و ایمان سپری میکنند . تعجیل در طلوع پرفروغ آن نگار نیکو رخسار ، صلواتی را از سرسودای دل ختم فرمایید . ملتمسانه و مسرانه نیازمند و خواستار دعای خیر شما بزرگوار میباشم. ( چقدر زیباست که تنبه حضرت حق برای ما و پدرمان ; این دنیای پست و پوچ و زود گذر است. ، خدایمان در مجازات ما بندگانش هم مهربانی و دلسوزی میکند…


یا الله تویی امید و قرارما

خود وعده مهدی بداده ای نگارما

ما ز بی کس و کاران حقیر شده ایم

اذنی ده تا که بیاید کس و کار ما

ز چه زانوی غم بگرفته ایی مزینانی

اینها تمام شوند بیاید بهار ما

اللهم عجل لولیک الفرج ، تعجیل از برای ظهور نورانیشان ، صلواتی از سر سودای دل ختم فرمایید.


گویند که چو آید آقا

رود هر ظلم و جفا زین خانقا

کار دنیا همه با جور و جفا میباید

عدل و زیبایی و مهدی به صفا میاید

ما که بازنده ی این عالم دونیم جانا

برده از دل همه ی تاب و توانم دانا

مهر مهدی به دل خون مزینان باشد

پس چه غم دارد اگر خوار و پریشان باشد


امشبم دلم از برای او پرخواهد زد

جام می مهدی را ، مستانه بباید زد

ای دل به مزینانی یک فرصت دیگر ده

حسی ز ره مهدی پیمانه بخواهد زد

در بیابانیم  معشوقه ی ما  مهدی ست

دست من و مهدی دست ، بوسه که نخواهد زد؟


سروده زیبایی در وصف شهدای مدافع حرم: